16 ماه شيريني
شيريني زندگي من و بابايي 16 ماهگيت مبارك نازنينم . چند روز پيش داشتم عكساي كوچولوييتو مي ديدم دلم واسه اون روزا تنگ شده با اينكه تو اين مدت خيلي اذيت شدم چون تو خيلي گريه مي كردي و من هميشه دست تنها بودم .مي تونم ادعا كنم كه تو رو به تنهايي تا اينجا رسوندم و هيچ كس كمكم نكرد . ولي با تمام اين اوضاع دلم مي خواد يه بار ديگه به دنيا بيايي و من دختر كوچولوي 2كيلو و 950 گرميمو بغل كنم چقدر زود گذشت و من نفهميدم چي شد . راستي يه خبر خوب : بعد از اينكه توي 9 ماهگي 8 تا دندون داشتي ديگه واسه يه چند ماهي رفتي تعطيلات حالا دوباره صدفا دارن در ميان امشب دندون نهم از بالا رو احساس كردم واي خدا دندون آسيايي هاي پايين هم كه قلمبه كردن. زرد ...
نویسنده :
مامان شیما
0:2